از یاد رفته ها ـــالف میمـــ

/صلوات/
جمعه, ۱۶ تیر ۱۳۹۱، ۰۳:۱۷ ب.ظ

داشت تکان میداد...(مادران مرا ببخشند)

چنگ می زدند

صورت خود را

اهل  خیمه وزنان بیهوش شده بودند

حق داشتند

خیلی  سختی بود

آن صحنه...

بعد حادثه

داشت تکان میداد

گهواره خالی را...

مادر علی اصغر



نوشته شده توسط الف میم
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
از یاد رفته ها ـــالف میمـــ

جهل

کاری می کند

با انسان...

که در شب قدر

امام خود را

بقتل برسانی

برای"ثواب"بیشتر!!!

ابن ملجم نمونه اش....


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آدرس کانال
alefmimchannel@

پیام های کوتاه
  • ۸ فروردين ۹۴ , ۱۲:۴۱
    پا!!!
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۹۶، ۰۶:۲۴ - ماه تی تی
    هعیییی
  • ۲۴ ارديبهشت ۹۶، ۱۵:۲۲ - ABOLFAZL :.
    دقیقا
  • ۲۴ فروردين ۹۶، ۲۳:۰۳ - محمد روشنیان
    شاید
آنانكه با ما پيوند زدند

داشت تکان میداد...(مادران مرا ببخشند)

جمعه, ۱۶ تیر ۱۳۹۱، ۰۳:۱۷ ب.ظ

چنگ می زدند

صورت خود را

اهل  خیمه وزنان بیهوش شده بودند

حق داشتند

خیلی  سختی بود

آن صحنه...

بعد حادثه

داشت تکان میداد

گهواره خالی را...

مادر علی اصغر

۹۱/۰۴/۱۶ موافقین ۰ مخالفین ۰
الف میم

نظرات (۴)

کاروان که به مدینه رسید، ام البنین(س) فقط از شهادت دو تن سوال پرسید . . .
علی اکبر(ع)...
و حسین(ع)...
اما نمی دانست که باید از اصغر هم پرسید . . .
هیچ جای دنیا که طفل را روی دست پدرش شهید نمیکنند...
..
کاروان که به مدینه رسید، ام البنین(س) فقط از شهادت دو تن سوال پرسید . . .
علی اکبر(ع)...
و حسین(ع)...
اما نمی دانست که باید از اصغر هم پرسید . . .
هیچ جای دنیا که طفل را روی دست پدرش شهید نمیکنند...
misoozoonin adamo ba in matna
و چه امتحان سختی.........

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.