از یاد رفته ها ـــالف میمـــ

/صلوات/
سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۱، ۰۱:۳۸ ب.ظ

سوزش آتش!!

 

سوزش آتش!!

در حالات علامه شیخ مهدی مازندرانی آمده است: این بزرگوار گاهی که در خودش احساس

غفلت می‏کرده به اتفاق پسر و خادمش به خارج شهر و (بیابان) می‏رفته است . آنگاه شیخ به

پسر و خادمش می‏گفته آیا لازم است دستور مرا اجرا کنید یا نه؟ پس از اینکه می‏گفتند آری،

می‏فرمود: من هیزم جمع می‏کنم شما هم هیزم جمع کنید . آنگاه هیزم‏ها را آتش می‏زد و می‏گفت:

مرا کشان کشان به سوی آتش ببرید و بگویید: ای پیر گنهکار! خیال کن روز

قیامت ‏بر پا شده است، تا بلکه سوزش آتش مرا بیدار کند .



نوشته شده توسط الف میم
ساخت وبلاگ در بلاگ بیان، رسانه متخصصان و اهل قلم
از یاد رفته ها ـــالف میمـــ

جهل

کاری می کند

با انسان...

که در شب قدر

امام خود را

بقتل برسانی

برای"ثواب"بیشتر!!!

ابن ملجم نمونه اش....


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

آدرس کانال
alefmimchannel@

پیام های کوتاه
  • ۸ فروردين ۹۴ , ۱۲:۴۱
    پا!!!
آخرین نظرات
  • ۲۴ تیر ۹۶، ۰۶:۲۴ - ماه تی تی
    هعیییی
  • ۲۴ ارديبهشت ۹۶، ۱۵:۲۲ - ABOLFAZL :.
    دقیقا
  • ۲۴ فروردين ۹۶، ۲۳:۰۳ - محمد روشنیان
    شاید
آنانكه با ما پيوند زدند

سوزش آتش!!

سه شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۱، ۰۱:۳۸ ب.ظ

 

سوزش آتش!!

در حالات علامه شیخ مهدی مازندرانی آمده است: این بزرگوار گاهی که در خودش احساس

غفلت می‏کرده به اتفاق پسر و خادمش به خارج شهر و (بیابان) می‏رفته است . آنگاه شیخ به

پسر و خادمش می‏گفته آیا لازم است دستور مرا اجرا کنید یا نه؟ پس از اینکه می‏گفتند آری،

می‏فرمود: من هیزم جمع می‏کنم شما هم هیزم جمع کنید . آنگاه هیزم‏ها را آتش می‏زد و می‏گفت:

مرا کشان کشان به سوی آتش ببرید و بگویید: ای پیر گنهکار! خیال کن روز

قیامت ‏بر پا شده است، تا بلکه سوزش آتش مرا بیدار کند .

۹۱/۰۴/۱۳ موافقین ۰ مخالفین ۰
الف میم

نظرات (۲)

وای چه روزیه اون روز
سلام مرسی خبرم کردی عالی بود موفق باشی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.