شیطان
***
می خواست این صحنه را از دست ندهد
و تماشا کند اتفاقی بی نظیر را
سجده ملائک بر موجودی تازه آفریده شده
آنقدر محو این عظمت شده بود که
قید سجده را زد
گفت سجده کنم نمی بینم!
شیطان را می گویم.
شیطان
***
می خواست این صحنه را از دست ندهد
و تماشا کند اتفاقی بی نظیر را
سجده ملائک بر موجودی تازه آفریده شده
آنقدر محو این عظمت شده بود که
قید سجده را زد
گفت سجده کنم نمی بینم!
شیطان را می گویم.
شکارچی
***
شیطان نشسته بر
روسری دخترک!!
و موی او را کرده قلاب
تا شکار کند
دلی را
بوسه ی شیطان
***
در خیابان قدم می زند
با لبهای سرخ...
جای بوسه ی شیطان را
می نامند "رژ"