رزق امروز
***
آسمان خاک آلودست
می بینی اش نشسته کناری
و خود را در عبایی عربی پیچانده
منتظر تا نمازی بخواند...
آمبولانس می رسد
و درب غسالخانه غوغا
چشمانش برقی می زند...
رزق امروز رسیده...
رزق امروز
***
آسمان خاک آلودست
می بینی اش نشسته کناری
و خود را در عبایی عربی پیچانده
منتظر تا نمازی بخواند...
آمبولانس می رسد
و درب غسالخانه غوغا
چشمانش برقی می زند...
رزق امروز رسیده...
به نام خدا...
من میخواهم در آینده شهید بشوم:برای این که...
معلم که خنده اش گرفته بود:پرید وسط حرف مهدی وگفت:
"ببین مهدی جان:موضوع انشاء این بود که در آینده میخواهید چه کاره بشین"
باید در مورد یه شغل یا کار توضیح میدادی.
مثلا،پدر خودت چه کارست؟
آقا اجازه!شـــــــــــــــــــــــهید شده...