بوسه ای آب دار از لبانش گرفت !!!
شیطان...
از بعد همان بوسه بود که شروع شد...
غیبت...
تهمت..
دروغ...
...
..
.
بوسه ای آب دار از لبانش گرفت !!!
شیطان...
از بعد همان بوسه بود که شروع شد...
غیبت...
تهمت..
دروغ...
...
..
.
مرا زاغش کن
کبوتر نه...
دم درش می شینم
روی گنبدنه ...
کم ترین ها را انتخاب کردم خدایا...
حاجت روایم کن...
خدایا قسم به زهرایت...
تنگ است دلم...
برای حرم امامم رضا(ع)
سنگ توالت
شده بود...
دلش...
هر کسی می آمد...
کمیـــــــــــمی کرد
ومیرفت...
پی نوشت:
ـــــــــــ ، همان فضله انسانی ست...
که بهش می گویم...